مقدمه
خورشیدی ،
سایه ای بر سر بیماران نادر
سه خواهر برونته ؛ شارلوت ، امیلی و آن برونته ، در ادبیات انگلیسی دستی دارند و شهرتی . جملهای از امیلی برونته در وصف خواهرانش بدین مضمون نقل شدهاست : خدایا ! شاکرم و سپاسگزار ، زیرا در عصری میزیستم که آن برونته و شارلوت برونته در آن زندگی میکردند و من افتخار دوستی با آنها را داشتم .
من هم همین احساس را دارم و خدا را سپاس میگویم که حیاتم در عصر و روزگاری بود که ” دکتر علی داودیان ” زینت زندگی و زمانۀ ما بود ؛ هرچند در کمال ناباوری همۀ ما ، نابهنگام بار سفر بست و رفتنش غم به جان ما نشاند . به زعم من مردی از جنس مهربانی ، نیکوکاری ، ایثارگری ، آگاهی و دانایی به خاطره ها پیوست . به راستی وصف این بزرگمرد آنطور که شایستۀ اوست کاری است صعب . جوانمردی که سایه ای بر سر هزاران بیمار یتیم بود و حالا آنها به واقع یتیم شدند ؛ یتیم یتیم . مرد نادری که خود ، پشتیبان بیماران نادر بود با یک خداحافظی نادر و ناباورانه به ابدیت پیوست .