[ زهرا مری : آقای داودیان همیشه مانند یک پدردلسوز کنار ما هستند…
گفت وگو با زهرا مری ، نماد امید و استواری
[جنس تنهایی بیماران را باید لمس کرد،تنها شنیدنش کافی نیست
تلفنم زنگ زد و آنسوی خط مهرداد یوسف شاهی سردبیر مجله خودمان (مجله بنیادبیماری های نادر) پشت خط بود وعنوان کرد که یک قرار ملاقات ومصاحبه با یکی از بیماران بنیاد ترتیب داده است که باید این مصاحبه راس ساعت در دفتر بنیاد، واقع در خیابان ولیعصر برگزار شود. وقتی به محل دفتر بنیاد رفتم با برخورد بسیار خوب خانم قاسمی مواجه شدم که از من خواست چند لحظه ای منتظر بمانم تا فردی که قرار بود با او مصاحبه کنم به دفتر بنیاد برسد. در باز شد ودختر خانمی جوان با روحیه وسیمای خندان وارد دفتر شد. اصلا فکرش را نمی کردم فردی که با بیماری سختی چون SLE دست وپنجه نرم می کند و سختی ها و مشقات فراوان را در گنجینه اسرارش دارد بتواند با این شرای و این روحیه بالا به دفتر بنیاد بیاید.
خانم زهرا مری دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی (امور مالیاتی تهران) با 26 سال سن فردی است که در موردش صحبت می کنم. وی در آغاز گفت وگو گفت :از خوانندگان مجله “موفقیت” هستم واسفندماه سال گذشته مصاحبه آقای داودیان را در این مجله خواندم واز این طریق با بنیاد بیماری های نادر آشنا شدم.
درابتدا فکر نمی کردم بیماری من هم جزو بیماری هایی باشد که این بنیاد تحت پوشش خود قرار میدهد. اما حال که سه ماه از عضویتم دراین بنیاد میکذرد،احساس بسیار خوبی دارم. اولین چیزی که در بنیاد بیماری های نادر دیدم احترامی بود که دست اندرکاران این مجموعه به من گذاشتند، خصوصا سرکار خانم قاسمی که همیشه با لبخند مهربانانه خود به من روحیه میدهد.شاید خیلی وقت ها با شرایط بیماری که دارم و هزینه های سنگین از نظر مالی کم می آوردم اما احترام برای من خیلی مهم وبا ارزش است و به من انرژی مضاعفی می دهد.
خانم مری درخصوص تشریح وضعیت بیماریش اظهار داشت : 12سال است که با بیماری SLE دست وپنجه نرم میکنم ودرگیر این بیماری هستم که مستقیم بر روی سیستم دفاعی بدن تاثیر می گذارد وباعث بروز دردهای بسیار شدید در کل اعضای بدن می شود. درکنار تورم اندام، قرمزی پوست خصوصا صورت، ریزش مو، درد مفاصل، تب شدید، خستگی بدون دلیل و … البته خیلی از بیماران نادر راه درمان ویا توقف حرکتش در بدن انسان کشف شده است، اما این بیماری جزو بیماری های خیلی نادر است و هنوز موفقیتی در شناسایی و کشف مراحل درمانش به وقوع نپیوسته است.
دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی (امور مالیاتی تهران) در ادامه افزود :تنها دانشجویی هستم که امسال 23 واحد درسی گرفته ام و معدل ترم گذشته ام نیز 66/18 بوده است. به دلیل اینکه مدام بستری می شوم و درس هایم نبز بسیار سخت و دشوار است (آمار ،ریاضی،اقتصاد و …) دراین خصوص با مشکلات روبرو هستم البته در کنار این مشکلات دوستان و همکلاسی های بسیار خوبی هم دارم که من را بسیار کمک ویاری می کنند وهیچوقت نگذاشته اند که این مشکلات من را از پای دربیاورند. به طور مثال من دوماه در بیمارستان بستری بودم ونتوانستم سرکلاس درسم حاضر شوم که در این میان آقای مقدم (استاد اقتصاد) ، واستاد نعمتی و همچنین دیگر همکلاسی هایم نظیر فرشید فلاح ،سمیه مقدم، زهره اکبری و … خیلی به من کمک کردند ونگذاشتند که تنها باشم. وقتی این رفتارها را دیدم و میبینم ،یاد این جمله می افتم : ابرها به آسمان تکیه می کنند ، درختان به زمین وانسان ها به مهربانی یکدیگر.خانواده که از لحاظ مالی سطح مناسبی نداشتند به دنیا آمدم و در این میان پدرم با وجود بیماری من با مشکلات بیماری مادرم (سکته مغزی) نیز دست و پنجه نرم می کند. اما همیشه باسیلی صورت خود را سرخ نگه می دارد واجازه نمی دهد که ما احساس کمبود کنیم.البته دراین میان خواهر بزرگم نیز برای من از هیچ چیز کم نگذاشت و همیشه من را کمک ویاری می کند که جا دارد اینجا از همه این عزیزان تقدیر و تشکر کنم. باید بگویم که خود من نیز همیشه شرایط خانواده ام را درک میکنم و در تلاش هستم که با تمام کاستی ها، با امید وتلاش مضاعف به زندگی لبخند زده و به پیش بروم.
ابرها به آسمان تکیه می کنند ،
درختان به زمین و
انسان ها به مهربانی یکدیگر
|
واقعا جادارد، دراین بخش از بنیاد بیماری های نادر نیز تشکر کنم ، خصوصا از آقای داودیان که همیشه مانند یک پدر دلسوز در کنار ما هستند وتمام تلاش خود را برای کمک و همراهی ما انجام می دهند. خوشبختانه از زمانی که با بنیاد بیماری های نادر آشنا شدم، دغدغه آزمایش های مختلف را ندارم و در این خصوص کارت سلامت برای من صادر شده است و تا آنجا که امکان داشته باشد بنیاد بیماری های نادر و شخص آقای داودیان ما را تنها نخواهد گذاشت.
وی در خاتمه افزود : از خانواده بیماران نادر می خواهم که اگر نمی توانند از لحاظ مالی و درمانی به بیماران خود کمک کنند حداقل به آنها روحیه بدهند و از لحاظ عاطفی و روحی روانی به تقویت عزیزان خود بپردازند. همچنین از مسئولین امر نیز می خواهم که توجه بیشتری داشته باشند و با حمایت های دارویی و مالی خود نگذارند که برادران و خواهران دینی خود احساس تنهایی کنند. یادمان باشد شاید شب آنچنان آرام گرفته که دیدار صبح فردا ها محبت هایمان را ذخیره نکنیم.